English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4342 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
land plaster U صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
baseboard U چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
fucus U رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop U موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
flag stones U تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
balbriggan U یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
gasogene U مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum U مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
bow compass U نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
bock U یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
hundreds and thousands U یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
caliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
calliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chucks U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
leno U یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
monochord U الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgam U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
lapboard U تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
aluminum wool U رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
apostrophes U که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe U که درموارد زیر بکار میرود
fuller's earth U خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lampron U چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
studs U زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lakh U سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
pattern U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
patterns U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
bay leaf U برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
baby siphon U سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
nuggar U بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
propety man U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
aniseed U تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
mashy U نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
in flagrante delicto U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
the smoking gun U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
manrope U طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
kelvin tube U لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
jelutong U ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
nitrobenzene U ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
hi U فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
pitot pressure U فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pillow U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
pillows U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
frangibility U نازکی فریفی
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
turret motife U طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
panne U پارچه فریفی شبیه مخمل براق
fumigant U ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
correction for attenuation U اصلاح برای کاهش
correction for guessing U اصلاح برای حدس
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss U نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
false work U تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
froe U ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
stud U حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
stepper U چیزی که برای پله بکار می رود
polyonymy U بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonging U بکار بردن چند نام برای یک چیز
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
white line U خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
software mointor U برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
applied U برای هدف معین بکار رفته کاربسته
it is of no use to us U بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
pulsatilla U شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
cullet U خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
boasted U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
listerine U یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boasts U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
excipient U مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
muller U سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
court plume U پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
check sum U جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
wetting U مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
nixie tube U یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
addition U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
z 0 U یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
additions U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
decking U تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
jeweller's putty U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
junk U ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
putty powder U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
prunella U پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
law calf U پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
vegetable oil U روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
bituminous paint U رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
framebuffer U یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
strobe U سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
gabion U سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
linstock U چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
cyaniding U عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
yoke U قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
gpss U زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
algol U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
head load control U روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
diptych U دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
collator U ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
reflex U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflexes U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
scripsit U بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
antihistamine U موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
tentering U دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
revise U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising U اصلاح کردن اصلاح نمودن
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
stair stepping U روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
shed stick U چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
paduasoy U پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
self correcting U خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
res ipsa loquitur U این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
cliff صخره
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com